خانم هاولی در کنار خانم هیلاری کلینتون - سفارت آمریکا - 1995
مشاغل مختلفی را تجربه کرده بود , از گزارش نویسی برای رویترز گرفته تا کمک به یک شرکت برنامه ریز سفرهای ماجراجویانه که تازه تاسیس بود . به عنوان کنسول افتخاری نیوزیلند در نپال خدمت کرده بود و نقش مهم و کلیدی در هیمالین تراست ایفا می کرد . تعدادی از اولین گزارش های او به عنوان یک رومه نگار مربوط میشد به اکسپدیشن هایی در نپال که یکی از آنها اکسپدیشن 1963 آمریکایی ها به اورست بود . اگر چه که به طور منظم با افراد مهم و تمداران قدرتمند در نپال مراوده داشت اما تمام ذهن و دنیای او صعود , هیجان و خطرات اکسپدیشن های کوه های بلند زمین بود .
در نهایت در کاتماندو ماندگار شد . با فولکس واگن آبی خود در شهر رانندگی می کرد و پیگیر سرپرستان اکسپدیشن ها بود تا از برنامه های آنها آگاه شود و همچنین به دنبال اسنادی بود که دال بر صعود یا عدم آن میشد . در اثبات صحت صعود ماهر شده بود و کمتر اتفاق می افتاد که اشتباه کند . سوالات حرفه ای او ترس را بر کوهنوردان مستولی می کرد . او می گفت : " منظورم این نیست که آنها را بترسانم . " اما بعد اضافه می کرد که مقداری ترس برای بیان حقایق کمک می کند . با بزرگترین چهره های هیمالیا بحث های فراوانی داشت اما بعد ها آنان از دوستان نزدیک خانم هاولی شدند .
خانم هاولی و رینهولد مسنر - 2004
خانم هاولی در حال مصاحبه با کوهنوردی با انگشتان سرمازده
هر کسی که شناختی از وی داشت , خاطرات خوبی از شخصیت منحصر به فرد وی در ذهنش مانده بود . ادموند هیلاری یکی از دوستان نزدیک او بود که او را کمی بی پروا توصیف کرده بود و پذیرفته بود که دوستی اش با الیزابت که یک عمر به طول انجامیده, الگویی با ارزش برای سایرین بود . رینهولد مسنر او را یک رومه نگار درجه یک نامیده بود . Kurt Diemberger او را آرشیو زنده خطاب کرده بود . خانم هاولی به همراه Richard Salisbury آرشیو بزرگ داده های کوهنوردی Himalayan Database را تغییر داد که یکی از بزرگترین پایگاه های داده تاریخ کوهنوردی در دنیاست و یک منبع با ارزش برای مورخان کوهنوردی .
زمانی که اکسپدیشن های کوهنوردی در نپال افزایش یافته بود , مشخص شد که وی دست تنها و بدون کمک از پس این همه کار بر نمی آید . مورخان معتبری برای کمک به وی آمدند . یکی از آنها Billi Bierling از آلمان بود . بعد از سال ها رابطه حرفه ای آنها تبدیل به دوستی عمیقی شد . او می گوید : " من نمی توانم در قالب کلمات به شما بگویم که چقدر این زن برای من اهمیت دارد , چقدر به من آموخت و چقدر دلم برایش تنگ خواهد شد . "
خانم هاولی در کنار فولکس واگنش که اغلب برای مصاحبه هایش در سطح شهر از آن استفاده می کرد .
روی پله ها ایستاده بود و لبخند کوچکی بر لب داشت و به نشانه خداحافظی دستش را تکان می داد . این آخرین خاطره من از خانم هاولی است , بعد از گذراندن 10 روز در کنار هم و شناختن یکدیگر . خندیده بودیم , گریه کرده بودیم , بحث داشتیم , به دنبال اطلاعات می گشتیم و کلی چای در کنار هم نوشیده بودیم .
الیزابت هاولی یک فمنیست , جزئی از جامعه کاتماندو, یک قسمت از جامعه کوهنوردی , یک زن کاملا مستقل و یک دوست خوب برای خیلی ها بود . او توسط برادرزاده اش Michael Hawley Leonard و همسر و فرزندان وی به خاک سپرده شد .
برادرزاده خانم هاولی که در حال روشن کردن آتش مراسم تشییع است .
****************
منبع اصلی مطلب :
یادش گرامی
یک ,هاولی ,خانم ,های ,ها ,کوهنوردی ,خانم هاولی ,می کرد ,بود و ,در نپال ,یکی از
درباره این سایت